از تاریکی تا تولد دوباره؛ پلیس‌های زنی که امید را به زندگی قربانیان قاچاق انسان بر می‌گردانند

لیدیا (چپ) و کریستینا از قربانیان قاچاق جنسی که نجات داده‌اند مراقبت همه‌ جانبه به عمل می‌آورند
توضیح تصویر، لیدیا (چپ) و کریستینا از قربانیان قاچاق جنسی که نجات داده‌اند مراقبت همه‌ جانبه به عمل می‌آورند
  • نویسنده, بلانکا مونوز و آلمودنا گارسیا-پارادو
  • شغل, بی بی سی صد زن

چندین سال از زمانی که کریستینا و گروهش از واحد کارآگاهان زبده پلیس اسپانیا «ویکتوریا» را از حلقه قاچاقچیان جنسی نجات داده‌اند می‌گذرد.

وقتی او را یافتند، زندگی ویکتوریا به مویی بند بود. به مدت سه سال او چنان آزار‌های جسمی و روحی هولناکی تحمل کرده بود که دیگر از او چیزی باقی نمانده بود. فقط امید دوباره دیدن فرزندانش او را زنده نگه داشته بود.

تحقیق و بازپرسی‌های پلیس پایان یافته است اما رابطه کریستینا و باقی اعضای گروهش با ویکتوریا هنوز ادامه دارد. آنها همچنان نقش حامیان مهم را در زندگی او ایفا می‌کنند و کارهایی برای او انجام می‌دهند که شامل کارهای اساسی مانند پیوستن به فرزندانش پس از سال‌ها جدایی تا کارهای کوچکی مانند غافلگیر کردن او با کیک در روز تولدش می‌شود که به نوبه خود هیچ کم‌ اهمیت نیست.

بعد‌ از‌ ظهر یک روز پاییزی بود که ویکتوریا (نام واقعی او نیست) با دیدن کریستینا و همکارانش همراه با هدیه در پارک محل هیجان‌زده شد. او لبخند می‌زد و خوشحال بود که یک سال دیگر در کنار آنهاست اما ویکتوریا که حالا حدود ۴۰ سال دارد می‌گوید سال‌های گذشته برایش بسیار «توان‌فرسا» بوده‌اند.

لیدیا و کریستینا همراه با رئیس خود فلیکس دورن در پارک محل با آوردن کیک تولد ویکتوریا را جشن گرفتند
توضیح تصویر، لیدیا و کریستینا همراه با رئیس خود فلیکس دورن در پارک محل با آوردن کیک تولد ویکتوریا را جشن گرفتند

کودکی ویکتوریا در زادگاهش کلمبیا سخت و بی‌رحمانه بود. پدرش در سال ۱۹۸۶ در مسیر رفتن به سر کار ناپدید شد و هیچ نشانه‌ای از او پیدا نشد. مادرش با مرد دیگری ازدواج کرد و این مرد به خواهر کوچک‌تر ویکتوریا تجاوز کرد.

به‌عنوان فرزند بزرگ خانواده او در جستجوی یافتن شغلی بود تا بتواند خواهر و برادر‌هایش را از چنین وضعیت فلاکت‌‌باری نجات دهد. وقتی دوستی او را به زنی معرفی کرد تا در اسپانیا خدمتکاری و نظافت کند ویکتوریا فکر کرد سرانجام بخت به او روی آورده است.

اما آنچه در اروپا در انتظار او بود شکل دیگری از فلاکت و بیچارگی بود. او بلافاصله وادار به روسپی‌گری شد.

او می‌گوید: «من ۲۴ ساعت شبانه‌روز باید کار می‌کردم. باید با آرایش می‌خوابیدم و همیشه باید فقط لباس زیر بر تن داشتم و آماده پذیرش هر مشتری که از راه می‌رسید بودم».

ما نمی‌توانیم جزئیات عملیات نجات او را توضیح دهیم چون به عنوان شاهد تحت محافظت ناچار باید هویت او پنهان بماند اما ویکتوریا می‌گوید هرگز آن صبح آفتابی که برای اولین بار کارآگاهان را دید و به سوی آنها دوید از یاد نخواهد برد.

او به خاطر می‌آورد: «من به آنها نگاه کردم و آنها را در آغوش گرفتم و گریستم. آنها مرا به مکان امنی منتقل کردند، جایی که بدون هراس بتوانم آزاد باشم».

ویکتوریا می‌گوید بر اثر نظارت و کنترل مداوم دارو‌دسته قاچاقچیان جنسی دچار چنان آسیب‌های روانی شده بود که حتی برای خوابیدن اجازه می‌گرفت.

از آن زمان کریستینا و گروهش همراه با سازمان‌های فعال در این زمینه به ویکتوریا کمک کردند تا حمایت‌های روان‌درمانی دریافت کند و مشاوره‌هایی برای یافتن شغل جدید و ادامه تحصیل در اختیار او قرار دادند.

از همه مهم‌تر آنها چندین ماه تلاش کردند تا فرزندان او را به مکان امنی منتقل کنند.

قاچاقچیانی که ویکتوریا را فریب داده و به اسپانیا برده بودند تهدید کرده بودند که اگر فکر فرار به سرش بزند یا از وضعیت خود به پلیس گزارش دهد به فرزندان او در کلمبیا آسیب خواهند زد.

آنها قاچاقچیان حرفه‌ای و سازمان‌یافته بودند و بعید بود نتوانند چنین کاری بکنند. آنها پیش از این به طور مستقیم برای فرزندان ویکتوریا پیام ارسال کرده بودند و از محل زندگی آنها اطلاع داشتند و حتی می‌دانستند به کدام مدرسه می‌روند.

کریستینا و دیگران در واحد عملیاتی مرکزی پلیس که بخش تخصصی پلیس اسپانیاست که خطرناک‌ترین و پیچیده‌ترین جرائم را تحت پیگرد قرار می‌دهد همراه با ساز‌مان‌های حمایت از زنان و وکلای حقوق بشر ماه‌ها برای تثبیت موقعیت قانونی ویکتوریا در اسپانیا تلاش کردند و سرانجام توانستند خانواده‌اش را نزد او بیاورند.

این بخش از پلیس اسپانیا از رویکرد قربانی‌محور پیروی می‌کند که در آن از زنان پس از نجات یافتن حمایت طولانی‌مدت می‌شود تا به وضعیت تثبیت‌شده‌ای برسند و در شرایط امنی قرار گیرند.

این گروه می‌گوید گاهی همکاران بخش‌های دیگر پلیس آنها را مسخره می‌کنند چون فعالیت‌های آنها بیشتر شبیه «بنگاه خیریه» است تا کارآگاهان زبده بازپرسی جرائم پیچیده اما کریستینا با شور و هیجان از آنچه انجام می‌دهند دفاع می‌کند.

«ما به جریان اجتماعی و انسانی که امید را در زندگی قربانیان زنده می‌کند باور داریم و به همین دلیل قربانیان می‌توانند به طور کامل بهبود پیدا کنند و زندگی امیدوارانه و پرشوری را از سر بگیرند».

  
ویکتوریا (پشت به دوربین) به کمک این بخش از پلیس اسپانیا توانسته است زندگی تازه‌ای برای خود بسازد
توضیح تصویر، ویکتوریا (پشت به دوربین) به کمک این بخش از پلیس اسپانیا توانسته است زندگی تازه‌ای برای خود بسازد

هرچند زنان فقط ۱۰٪ از ماموران پلیس اسپانیا را تشکیل می‌دهند اما ۶۰ درصد افراد گروه کریستینا زن هستند. سرپرست گروه، فلیکس دورن توضیح می‌دهد که استخدام آنها در «اولویت» قرار دارد.

او معتقد است برای قربانیان قاچاق جنسی به ویژه دختران نوجوان ارائه و بیان جزئیات به مامور زن راحت‌تر است.

برآورد دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد حاکی از وجود سالانه حدود ۵۰ هزار قربانی قاچاق جنسی در سراسر جهان است.

در آخرین گزارش این دفتر در مورد قاچاق انسان آمده است که نسبت به دوران پیش از همه‌گیری شمار قربانیان ۲۵٪ افزایش پیدا کرده است و «کودکان بیشتری مورد بهره‌کشی قرار می‌گیرند و موارد کار اجباری به شدت رو به افزایش است».

این گزارش نشان می‌دهد زنان و دختران همچنان بیشترین قربانیان قاچاق انسان در سراسر جهان هستند که در بیشتر موارد با هدف بهره‌کشی جنسی قاچاق می‌شوند.

اسپانیا کشوری است که هم از افراد در آن بهره‌کشی می‌شود و هم گذرگاهی برای عبور هزاران قربانی قاچاق انسان به سوی اروپاست.

ویکتوریا و قربانیان دیگر در آپارتمانی نگهداری می‌شدند که در میان آپارتمان‌های دیگر قرار داشت. ویکتوریا احساس می‌کرد در برابر چشم دیگران مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. او معتقد است تمام التماس‌ها و کمک‌خواهی‌ها، کتک‌ها و آمد و رفت مداوم مردان در خانه باید به چشم دیگران می‌آمد و متوجه می‌شدند چه خبر است.

او به خاطر می‌آورد: «همسایه‌ها، پستچی و همه آدم‌های دور و بر می‌دانستند. قاچاقچی‌ها می‌توانستند مرا بکشند و هیچ‌کس هیچ سؤالی از آنها نمی‌کرد».

پلیس اسپانیا به بی‌بی‌سی می‌گوید که پس از قرنطینه‌ها در دوران همه‌گیری کووید ـ۱۹ قاچاق انسان به قصد بهره‌کشی جنسی بیشتر زیر‌زمینی و مخفی شد.

پلیس اسپانیا می‌گوید هرچند هنوز از بسیاری زنان در مکان‌های عمومی مانند بار‌ها و خیابان‌ها بهره‌کشی می‌شود اما بیشتر قربانیان شناسایی‌شده اکنون در آپارتمان‌های خصوصی مخفی قاچاقچیان نگهداری می‌شوند و کار پلیس برای یافتن آنها دشوارتر شده است.

الیاس چاتزیس، رئیس بخش قاچاق انسان و مهاجران دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد می‌گوید حضور گروه‌های قاچاقچی و مجرمان سازمان‌یافته به معنای آن است که قاچاق انسان اکنون به طور فزاینده با فعالیت‌های مجرمانه دیگر مانند قاچاق مواد مخدر و جرائم سایبری در‌هم‌تنیده شده است.

او در گفتگو با بی‌بی‌سی می‌گوید: « تعداد زیادی از قربانیان قاچاق انسان نادیده می‌مانند چون گاهی پلیس قاچاقچی را به دلیل جرم‌های کوچک‌تری مورد بازپرسی قرار می‌دهد اما نه به جرم قاچاق انسان و به این ترتیب قربانی به عنوان قربانی قاچاق انسان شناخته نمی‌شود».

ویکتوریا خوش‌اقبال بود که پلیس مورد او را قاچاق انسان تشخیص داد و او از چنین موقعیتی برای درخواست از مسئولان برای یافتن و نجات قربانیان دیگری که در انتظار رهایی هستند استفاده می‌کند.

«آنها نه فقط به من شانس دوباره‌ای برای زندگی بخشیدند بلکه مرا شفا دادند و یاری‌ام دادند تا فرزندانم را دوباره در آغوش بگیرم».

او از بی‌بی‌سی خواست تا در این مطلب به جای نام واقعی‌اش از نام «ویکتوریا» استفاده کند چون در زبان اسپانیایی به معنای پیروزی است.

«به خیابان می‌روم و نفس عمیقی می‌کشم و با خود می‌گویم خدایا! سپاسگزارم! من زنده هستم! من احساس رهایی می‌کنم و این بهترین حس جهان است».

کریستینا از تاب‌آوری ویکتوریا شگفت‌زده شده است.

کریستینا می‌گوید: «او نمونه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه می‌توان بر همه سختی‌های طاقت‌فرسا غلبه کرد و زنده ماند و ادامه داد. من بیشتر اوقات فکر می‌کنم خدای من! نیروی درونی و شجاعت بی‌بدیلی در تو هست».